اخبار مدیریت حج و زیارت خراسان شمالی
انسان از آن جهت كه صاحب فكر و انديشه است، ميخواهد در مورد بسياري از مطالب پرسوجو كرده، چرايي و چگونگي مطالب را دريابد. از جمله مسائلي كه فكر انسان را به خود معطوف داشته، مسائل مربوط به «رزق و روزي» انسان و ديگر موجودات است به طوري كه همواره در پي آن است تا روزيِ بيشتري به دست آورد. انسان سؤالات فراواني را در اين مورد در ذهن خود مييابد، تا آنجا كه اگر بگوييم بعضي از سؤالات به صورت روزانه در بين مردم جريان دارد، سخن به گزاف نگفتهايم. سؤالاتي از اين قبيل: - عوامل مؤثر در افزايش روزي چيست؟ اسباب و علل كاهش روزي كدام است؟ - فلسفه وسعت رزق يك گروه و اندك بودن رزق گروهي ديگر چيست؟ - نقش تلاش و سعي انسان براي به دست آوردن روزي و ارتباط آن با تقدير روزي چگونه است؟ - آيا دعا در افزايش روزي مؤثر است؟ - تا چه اندازه رزق حلال و حرام در سرنوشت انسان مؤثر است؟ كتاب «رزق و روزي از ديدگاه قرآن و حديث» اثر علي متين، به سؤالات و دغدغههاي افراد در خصوص كسب رزق و روزي از ديدگاه قرآن و حديث پاسخ گفته است كه در ادامه ميخوانيد: انسان به دليل آشنا نبودن با معارف بلند قرآن و اسلام، وقتي در مقابل سؤالات متعددي درباره رزق و روزي قرار ميگيرد در برخي از موارد آنچه را كه علت نيست، علت ميپندارد، و در نتيجه به يك پاسخ نادرست دست مييابد كه اثرات سوء آن در زندگياش ظاهر ميشود. به عنوان نمونه قرآن كريم در سوره مباركه فجر در آيات ۱۵ و ۱۶ در اين زمينه ميفرمايد: «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ؛ اما انسان، هنگامي كه پروردگارش وي را ميآزمايد و عزيزش ميدارد و نعمت فراوان به او ميدهد، ميگويد پروردگارم مرا گرامي داشته است، و اما چون وي را ميآزمايد و روزياش را بر او تنگ ميگرداند، ميگويد پروردگارم مرا خوار كرده است.» پس با استناد به اين آيات ميتوان گفت بعضي از انسانها، افزايش روزي و بهرهمندي از نعمتهاي الهي را نشان از «گراميداشت» و اكرام از ناحيه پروردگار ميدانند، و كاستي روزي را «اهانت» از ناحيه او به خود ميپندارند و به وجود مقدس او سوءظن پيدا ميكنند؛ و حال آنكه چنين نيست. برخي نيز اختلاف روزيها را مستند به تقدير الهي نموده و از اين طريق به آرامش ميرسند. به راستي اگر انسان بتواند در برابر اين پرسشها، پاسخهاي قانعكننده و مناسبي پيدا كند، نگرش او نه تنها به آفريدگار و رازق موجودات، بلكه به آفرينش و هستي نيز تغيير مييابد و درنهايت جهان را زيبا، و جهانآفرين را زيباتر خواهد ديد. اما اگر پاسخهاي شايستهاي براي پرسشهاي خود نيابد، اينجاست كه شيطان در دل انسان نفوذ كرده و بدينسان «فقر و تهيدستي» را در نظر او مجسم ميكند كه: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء؛ شيطان شما را از تهيدستي بيم ميدهد و به زشتي واميدارد. تهديد به فقر از ناحيه شيطان موجب ميشود كه انسان به آنچه در دست دارد، بيش از اندازه حساس شود و در نتيجه به سبب ترس از آينده نابسامان، از انفاق، صدقه و مانند آن خودداري كرده و درنهايت به صفات زشتي چون حرص، طمع و بخل روي آورد؛ در حالي كه رزاق حقيقي، خداوند متعال است و بس. بررسي واژة «رزق» در لغت «رزق» به معناي عطا و بخشش موقت و غيردائمي است. سپس عطا و بخشش پيدرپي و هميشگي بر آن اطلاق شده است. پس «رزق»، عطا و بخشش (هميشگي) خداوند خواهد بود. راغب مينويسد: «رزق» به معناي بخشش و عطاي مستمر و هميشگي است، خواه دنيوي باشد، خواه اخروي. به سهم و نصيب نيز رزق گفته ميشود؛ همچنين به غذايي كه وارد شكم انسان ميشود رزق گفته ميشود، مثل پادشاه روزي لشكر را داد، دانش روزي من شد. «صحاحاللغة» نيز رزق را بخشش و آنچه از آن نفع برده ميشود، معنا كرده است و بالأخره گفته شده: رزق به معناي «عطاي هميشگي و مستمر خاصي است كه موافق مقتضاي حال طرف و مطابق نياز او براي ادامه حياتش باشد». بهترين معادل فارسي واژه رزق عبارت است از: «روزي»؛ از آنجا كه رزق موجودات روز به روز استمرار مييابد، آن را روزي ميگويند. فرهنگ بزرگ جامع نوين مينويسد: رزق: روزي؛ هر آنچه از آن نفع برند. جمعبندي از مجموع آنچه گذشت روشن ميشود كه «رزق و روزي» عطا و بخشش پيدرپي و هميشگي است كه از آن نفع برده ميشود، خواه مادي باشد خواه معنوي و اگر احياناً به «خوراكي» نيز رزق گفته ميشود، براي آن است كه خوراكي اعم از چيزي است كه خورده يا پوشيده ميشود و يا بهرههاي ديگري از آن گرفته ميشود. شاهد سخن اين آيه كريمه است كه ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد، اموال يكديگر را به ناروا مخوريد». مفسران در ذيل اين آيه شريفه و ديگر آيات شبيه به آن گفتهاند: تعبير به «اكل» (خوردن) كنايه از هرگونه تصرف است، خواه به صورت معمولي باشد يا پوشيدن يا سكونت و يا جز آن و اين تعبير علاوه بر زبان عربي، در فارسي امروز نيز كاملاً رايج است. علت اينكه «فعل» شخص به «اكل» و خوردن مستند ميشود آن است كه خوردن اظهر منافع است، و الا مراد مطلق تصرف است. نكتهاي كه نبايد از آن غفلت كرد، سخني است كه ابنخلدون در مقدمه خود در تعريف «رزق» بيان كرده است. وي ميگويد: «اگر نفع حاصل از كار و اكتساب به خود آدمي برگردد و آن را در راه مصالح و احتياجاتش مصرف كند، «رزق» (روزي) گفته ميشود. پيامبراكرم(ص) فرموده است: «فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ مِنْ مَالِكَ إِلا مَا أَكَلْتَ فَأَفْنَيْتَ، أَوْ لَبِسْتَ فَأَبْلَيْتَ، أو تصَدَّقْتَ فأمْضَيْتَ؛ از مال تو چيزي از آن توست كه خوردي و از بين رفت، يا پوشيدي و كهنه شد، يا در راه خدا مصرف كردي و آن را باقي گذاشتي.» و اگر از آن منافعي كه به دست آورده است، در راه احتياجاتش بهرهبرداري نكرد، آن منافع و اموال براي مالكش «روزي» ناميده نميشود، بلكه اندوختهاي است كه به دست آورده است؛ مانند مال به ارث مانده كه براي متوفي روزي نيست، ولي اندوخته او است، زيرا متوفي نميتواند از آن مال بهرهمند شود و هنگامي كه وارث از آن مال برخوردار شود «رزق» ناميده ميشود. مرحوم علامه طباطبايي نيز در اين زمينه چنين ميفرمايد: باري، آنچه از آيه شريفه «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ؛ خداست كه خود روزيبخش نيرومند استوار است»، كه در مقام حصر وارد شده استفاده ميشود، چند چيز است... ثانياً روشن ميشود كه آنچه مخلوقات به آن منتفع شده و از خير آن بهرهمند ميشوند، همه رزق آنان بوده و خداوند هم رازق آن است. مفهوم سخنان اين دو انديشمند اسلامي كه با سخنان ارباب لغت نيز همخواني دارد اين است كه هر آنچه كه مخلوقات از آن منتفع نشده و بهرهمند نشوند، رزق ناميده نميشود.